طرح کسب وکار بدیع همه چیز نیست

این جملات را در فضای مجازی خصوصا توئیتر و لینکداین زیاد میبینم:این جملات را در فضای مجازی خصوصا توئیتر و لینکداین زیاد میبینم:

اسنپ! اسنپ که چیزی بیش از یک کپی ناقص از اوبر نیست.

دیجی کالا! بابا دیجی کالا که خلاقیتی در طرح کسب و کارش نیست! دیجی کالا صرفا تقلیدیه از آمازون.

تپ سی! خود اسنپ اومده از اوبر تقلید کرده دیگه ببین تپ سی که داره از اسنپ تقلید میکنه چی باشه!

و نمونه های فراوان دیگر

.و درهمین حین که دوستان در حال غر زدن در مورد تقلیدی بودن طرح کسب و کار این برندهای داخلی هستند، آنها در حال کسب درآمد روزافزون و توسعه بازارهای خود و گرفتن سهم بازار بیشتر هستند.

علت چیست؟ آیا نوآوری و ایجاد طرح کسب و کاری بدیع و بدون رقیب تنها راه موفقیت در بازار است؟آیا نمی توان بدون نوآوری خیره کننده کسب و کاری سودآور داشت؟

بسیار شنیده ایم و خوانده ایم که نوآوری برای موفقیت کسب کار حیاتی است. برای اینکه کسب و کاری برنده داشته باشیم باید از اقیانوس قرمز دوری کنید. بازاری بدون رقیب بیابید. و ….ولی این همه واقعیت بازار نیست.

اجازه دهید شما را با واقعیاتی دیگر از بازار آشنا کنم.بازار بی رقیب حتی در صورت پیدا شدن عمر کوتاهی خواهد داشت.هیچ مزیت رقابتی دائمی نیست.درست است که نوآوری و ایجاد تمایز می تواند باعث موفقیت کسب و کارها شود ولی این تنها استراتژی رقابت در بازار نیست. آقای مایکل پورتر در کتاب مزیت رقابتی که سال 1985 چاپ شده انواع استراتژی های رقابت در بازار را به خوبی تدوین و تشریح کرده است. بنابر طبقه بندی پورتر برای موفقیت در بازار باید یکی از سه استراتژی تمایز، تمرکز و یا رهبری هزینه را انتخاب کرد.

استراتژی تمایز همان روشی است که این روزها بیش از هر استراتژی دیگری بر آن تاکید می شود. در این استراتژی باید با خلاقیت و نوآوری حداقل یک مزیت رقابتی ایجاد کرد که چند ویژگی داشته باشد:

آن مزیت از دید مشتری هدف ارزشمند باشد.

آن مزیت منحصر به فرد باشد و در رقبا وجود نداشته باشد.

تقلید کردن از آن قابلیت آسان نباشد.

امکان خریدن آن قابلیت از بازار وجود نداشته باشد.

در استراتژی تمرکز باید گوشه های بازار را یافت و در آنها به فعالیت پرداخت. گوشه های بازار به خاطر کوچک بودن اندازه و همچنین خاص بودن سلائق مصرف کننده در آنها معمولا مورد توجه رهبران بازار قرار نمی گیرد و شما می توانید با دغدغه و رقابت کمتر اقدام به فعالیت و گرفتن سهم از بازار در این بخشها بپردازید.

استراتژی دیگر استراتژی رهبری هزینه است. در این استراتژی لازم نیست که شما اولین در بازار باشید یا طرح کسب و کارتان بدیع و خلاقانه باشد. فقط کافی است طرح کسب و کار رقبا را بهتر و ارزانتر انجام دهید. بنابراین تکراری و تقلیدی بودن طرح کسب و کار به معنی ناموفق بودن آن کسب و کار نیست. چه بسیار شرکتهایی که دیرتر از رقبا وارد یک بازار شده اند ولی با استراتژی رهبری هزینه توانسته اند موفق شوند. مک دونالد، والمارت، ایکیا و … نمونه ای از شرکتهایی هستند که با استراتژی رهبری هزینه به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کرده اند.

بنابراین برای شروع یک کسب و کار داشتن طرح کسب و کاری بدیع الزامی نیست. به جای آن شما می توانید طرح کسب و کاری که رقبای فعلی در اجرای آن کارآمد نیستند را انتخاب کنید و آن را بهتر از رقبا اجرا کنید یا طرح کسب و کاری که در بازارهای دیگر موفق بوده را در بازاری جدید اجرا کنید و یا بخشهایی از بازار که رقبای فعلی به آن بی توجه بوده اند را هدف قرار دهید.البته توجه داشته باشید که استفاده از استراتژی رهبری هزینه و یا تمرکز به معنای نفی نوآوری نیست. قطعا نوآوری در فعالیتها می تواند برای اجرای موفق تر طرح کسب و کاری مشابه رقبا ولی بهتر و کم هزینه تر از آنها بسیار مفید و موثر باشد

*نویسنده:دکتر محمدرضا حسومیان

Email: m.hasoumian@bazarica.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط