در نگاه اول شاید مفاهیم جانشینپروری و کوتولهپروری آنقدر دور از هم به نظر میرسند که ممکن است حتی آنها را متضاد یکدیگر بدانیم، اما در مقام اجرا گاهی آنقدر این مرز باریک میشود که سخت میتوان تشخیص داد که به راستی مدیران در حال جانشینپروری برای آینده یک سازمان هستند یا صرفا در حال اجرای یک استراتژی ساختار یافته کوتولهپروری هستند. به یاد داشته باشیم کوتولهپروری یک پدیده خلقالساعه یا یک اشتباه سهوی نیست بلکه یک استراتژی از سوی مدیران سازمان است.
جانشینپروری چیست؟
جانشینپروری به فرآیند برنامهریزی و آمادهسازی افراد با مهارتها و تواناییهای لازم برای پذیرش مسئولیتهای مدیریتی در آینده اشاره دارد. هدف این رویکرد این است که از طریق آموزش و توسعه کارکنان فعلی یا افراد جدید، نیروهای مدیریتی آینده را آماده چالشهای آتی سازمان نماید. این فرآیند به منظور انتقال تجربیات و دانش از نیروی کار فعلی به نسلهای آینده انجام میشود. در نتیجه، در صورتی که یک سازمان از رویکرد جانشینپروری استفاده کند، بدان معناست که سازمان به توسعه و آموزش نیروهای موجود خود تاکید دارد تا آنها بتوانند در آینده نقشهای مدیریتی را به عهده بگیرند.
اما کوتولهپروری به چه معناست؟ کوتولهپروری به راهبردی اشاره دارد که در آن مدیر منصوب کننده همواره سعی دارد افرادی را استخدام کرده و یا ارتقاء دهد که در مقایسه با شخص او از پتانسیل و یا توان عملکردی پایینتری برخوردار باشند. کوتوله پرورى توسط مدیرانی توسعه مییابد که قد و قواره ایشان کوتاهتر از مسندی است که بدان تکیه زدهاند! مدیر کوتوله پرور براى باقی ماندن در پست خود، در پستهای مدیریتی و یا حتی عملیاتی پایینتر به انتصاب افرادی کوتولهتر اقدام مىکنند و افراد داراى توانایى بالقوه تصدى پستهاى مدیریتى در سیستم را سرکوب مىکند. ایشان با فشار از بالا براي کاستن قد افراد توانمند و یا حداقل خم کردن سرشان تلاش مىکند قد خویش را بلندتر جلوه دهند. فرد کوتوله پرور سعی می کند تا با مطرح کردن بحران های مصنوعی و یا تقلیل مسائل استراتژیک سازمان به مسائل روزمره و در حد فهم خود مانع از رشد سازمان شود.
با همین تعاریف میتوان دریافت که در واقع کوتوله پروری در مقابل مفهوم شایسته سالاری قرار می گیرد. نکته جالب اینجاست که در بسیاری از مواقع مدیران کوتوله پرور راهبرد خود را به بهانه جانشین پروری اجرایی می کنند. در این میان قطعا جانشین یک فرد کوتوله قطعا فردی کوتوله تر خواهد بود و این سیکل باطل قطعا منجر به تضعیف جبران ناپذیر سازمان و درنهایت نابودی آن خواهد شد.
در واقع جانشین پروری زمانی اثر بخش خواهد بود که با رویکرد شایسته سالاری صورت گیرد در غیر این صورت چنانچه مدیر کوتوله پرور بخواهد از رویکرد جانشین پروری به نفع منویات خود استفاده کند عملا آن را به مفهومی ضد خود بدل خواهد ساخت.